شبکههای اجتماعی به یکی از مؤثرترین ابزارهای دنیای دیجیتال تبدیل شدهاند که میلیاردها نفر در سراسر جهان از آنها استفاده میکنند. این پلتفرمها که در ابتدا به عنوان فضاهایی برای برقراری ارتباطات اجتماعی و اشتراکگذاری محتوا معرفی شدند، به سرعت به بازیگران اصلی در اقتصاد دیجیتال تبدیل شدند. یکی از جذابترین جنبههای شبکههای اجتماعی، مدلهای درآمدزایی آنها است که بر اساس تعامل کاربران با پلتفرم و دادههای آنها شکل گرفته است. سوال اصلی این است که چگونه این پلتفرمها درآمدزایی میکنند و نقش کاربران در این اکوسیستم اقتصادی چیست؟
مدل اصلی درآمدزایی شبکههای اجتماعی، تبلیغات است. بسیاری از این پلتفرمها، از جمله فیسبوک، اینستاگرام و توییتر، از تبلیغات هدفمند برای کسب درآمد استفاده میکنند. این پلتفرمها با جمعآوری اطلاعات و دادههای کاربران، قادرند تبلیغات را بهطور خاص به گروههای مختلف هدفگذاری کنند. به عبارت دیگر، هر کاربر بر اساس فعالیتها، علایق و تعاملات خود با محتواهای مختلف، به دستهبندیهای خاصی تقسیم میشود و تبلیغاتی که به او نمایش داده میشود، با توجه به این دادهها انتخاب میشوند. این رویکرد نه تنها برای تبلیغدهندگان جذاب است، بلکه به این پلتفرمها اجازه میدهد تا از طریق نمایش تبلیغات به مخاطبان هدف، درآمد قابلتوجهی کسب کنند.
بخش بزرگی از این اقتصاد تبلیغاتی به حراجهای لحظهای (Real-Time Bidding) وابسته است. در این فرآیند، تبلیغدهندگان برای نمایش تبلیغات خود به یک کاربر خاص در لحظهای که او وارد پلتفرم میشود، به صورت خودکار با یکدیگر رقابت میکنند. قیمت این تبلیغات بر اساس عواملی چون جمعیتشناسی کاربر، علایق او و حتی زمان روز متغیر است. این سیستم به پلتفرمها این امکان را میدهد که از هر بازدید کاربر حداکثر درآمد را کسب کنند. این در حالی است که کاربران به صورت مستقیم از این فرآیند بیاطلاع هستند و تنها تبلیغاتی را مشاهده میکنند که بر اساس دادههای آنها انتخاب شدهاند.
یکی دیگر از منابع درآمدزایی شبکههای اجتماعی، فروش دادهها است. اگرچه بسیاری از پلتفرمها ادعا میکنند که دادههای کاربران خود را بهطور مستقیم به شرکتها نمیفروشند، اما آنها به صورت غیرمستقیم از طریق تحلیل و ارائه گزارشهای مرتبط با رفتار کاربران، از این دادهها درآمدزایی میکنند. شرکتها میتوانند این اطلاعات را برای تحلیل بازار، بهینهسازی محصولات خود و حتی برای طراحی کمپینهای تبلیغاتی جدید به کار بگیرند. از سوی دیگر، دادههای کاربران به عنوان یکی از ارزشمندترین داراییهای شبکههای اجتماعی در عصر دیجیتال تلقی میشوند. این دادهها میتوانند به شرکتهای بزرگ فناوری کمک کنند تا الگوریتمها و محصولات خود را بهبود بخشند و تجربه کاربری بهتری ارائه دهند.
علاوه بر تبلیغات و دادهها، برخی از شبکههای اجتماعی از مدلهای درآمدی دیگری نیز بهره میبرند. برای مثال، برخی پلتفرمها از طریق اشتراکهای ماهانه یا فروش محتوای ویژه درآمدزایی میکنند. لینکدین به عنوان یک شبکه اجتماعی حرفهای، برای دسترسی به امکانات ویژهای مانند جستجوی پیشرفته افراد یا ارسال پیام به افراد خارج از شبکه، از کاربران خود هزینه دریافت میکند. به همین ترتیب، توییتر نیز از طریق اشتراکهای ویژهای مانند Twitter Blue به کاربران امکانات اضافی ارائه میدهد و از این طریق کسب درآمد میکند.
اینستاگرام و یوتیوب نیز از طریق مدلهای درآمدی مبتنی بر همکاری با اینفلوئنسرها و تولیدکنندگان محتوا درآمدزایی میکنند. این پلتفرمها به تولیدکنندگان محتوا اجازه میدهند که از طریق تبلیغات، حمایت مالی و حتی فروش محصولات خود در این فضاها، درآمد کسب کنند. به این ترتیب، شبکههای اجتماعی علاوه بر این که خودشان از طریق تبلیغات مستقیم درآمدزایی میکنند، به کاربران خود نیز فرصتهای درآمدزایی ارائه میدهند. این مدل کسب و کار نه تنها پلتفرمها را به موفقیت مالی بیشتری میرساند، بلکه کاربران را نیز به استفاده بیشتر و تولید محتوای بیشتر ترغیب میکند.
در این میان، کاربران نقش بسیار مهمی در این اکوسیستم اقتصادی ایفا میکنند. هرچه کاربران بیشتر با محتوای شبکههای اجتماعی تعامل داشته باشند، پلتفرمها دادههای بیشتری درباره آنها جمعآوری میکنند و این دادهها به نوبه خود به ایجاد تبلیغات هدفمندتر و کارآمدتر کمک میکنند. در واقع، کاربران بهطور غیرمستقیم منبع اصلی درآمد پلتفرمها هستند. هر پست، لایک، کامنت و بهاشتراکگذاری که کاربران انجام میدهند، به افزایش دادهها و در نهایت به افزایش درآمد پلتفرمها منجر میشود.
اما نقش کاربران تنها به اینجا ختم نمیشود. آنها علاوه بر تولید دادهها، به تولید محتوا نیز کمک میکنند. بسیاری از محتواهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، توسط خود کاربران ایجاد میشود. این محتواها میتوانند به شکلهای مختلف از جمله تصاویر، ویدئوها، پستهای متنی و حتی لایو استریمها باشند. هرچه محتوای بیشتری توسط کاربران تولید شود، پلتفرمها میتوانند کاربران بیشتری را به خود جذب کنند و زمان بیشتری را به تعامل با این محتواها اختصاص دهند. به عبارت دیگر، کاربران نه تنها مصرفکنندگان، بلکه تولیدکنندگان اصلی محتوای این پلتفرمها نیز هستند.
این مدل درآمدزایی متکی بر کاربران، چالشهایی نیز به همراه دارد. یکی از این چالشها مسئله حریم خصوصی است. بسیاری از کاربران از میزان دادههایی که توسط پلتفرمها جمعآوری میشود، آگاه نیستند و یا نمیدانند که این دادهها چگونه مورد استفاده قرار میگیرند. همچنین، برخی از کاربران نسبت به نمایش تبلیغات هدفمند و دسترسی شرکتها به دادههایشان نگرانی دارند. این مسائل به ویژه در سالهای اخیر باعث شدهاند که بحثهای زیادی در مورد مقرراتگذاری بیشتر و شفافیت پلتفرمها در زمینه استفاده از دادهها مطرح شود.
به علاوه بنا به تحقیقات صورت گرفته در سایت جوان طرح، اقتصاد شبکههای اجتماعی به شدت به الگوریتمهای پیچیدهای وابسته است که تعاملات کاربران را تحلیل میکنند و محتوای خاصی را به آنها پیشنهاد میدهند. این الگوریتمها معمولاً با هدف افزایش تعامل کاربران و نگهداشتن آنها در پلتفرمها طراحی شدهاند. اما این مدل میتواند به ایجاد اتاقهای پژواک (Echo Chambers) منجر شود که در آنها کاربران تنها با محتوای مشابه و همسو با عقاید خود مواجه میشوند و از دیدگاههای مختلف بیاطلاع میمانند. این پدیده میتواند تأثیرات منفی بر روی جوامع داشته باشد و به قطبی شدن افکار عمومی منجر شود.
در نهایت، شبکههای اجتماعی با ترکیب فناوری، تبلیغات و تعاملات کاربران به یکی از قدرتمندترین ابزارهای اقتصادی دنیای امروز تبدیل شدهاند. این پلتفرمها از طریق مدلهای متنوع درآمدی، از جمله تبلیغات، فروش دادهها، اشتراکهای ویژه و همکاری با تولیدکنندگان محتوا، به سودهای قابلتوجهی دست یافتهاند. اما نباید فراموش کرد که کاربران در این اکوسیستم نقش حیاتی دارند و بدون مشارکت و تعامل آنها، شبکههای اجتماعی قادر به ادامه کسبوکار خود نخواهند بود.